بهترین ها

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بهترین ها خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

tanz نوشته های طنز و جالب

ما بچه بودیم یه بازی بود به نام :
«همه ساکت بودند ناگهان خری خندید و گفت»…
صد برابر پلی استیشن ۳ لذت داشت !
.
.
.
امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم ۵۰۰۰۰ تومان .
یه ده هزار تومنی داد! سه تا پنج هزار تومنی داد!
پنج تا دو هزار تومن داد! پونزده تا هزاری!
یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت،نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!
طفلی خودشو کشت ۵۰ تومن منو جور کرد!
.
.
.
یادش بخیر بچه بودیم اون موقع ها شماره ها روی تلفن نمی افتاد !
زنگ میزدیم مزاحم میشدیم
یه بار زنگ زدم یه دختره گوشی رو برداشت ، منم فوت میکردم !
دختره گفت ، خوب حالا من با فشار دادن یک دکمه…
آقا ما هم از ترسمون سریع قط میکردیم !
یه همچین موجوداتی بودیم ما !!!
.


.
.
آدﻡ ﻫﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻴﺴﺘﻦ ﻣﻴﺮﻥ
ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻴﺸﻦ ﺑﺮﻣﻴﮕﺮﺩﻥ . . .
.
.
.
مهندس کیست؟
در واقع “مهندس” به کسی میگن:
که تو کاری تخصص داره و کاری رو به خوبی انجام میده.
… همین کلمه ی “مهندس” با حفظ سِمت,
به کسایی که تو یه کاری گند میزنه هم گفته میشه.
بعد در جای دیگه ممکنه “مهندس” در قالب یک اسم اشاره,
به کسی که اسمشو نمی دونیم هم استفاده بشه.
همچنین اگه همین کلمه ی “مهندس” خوب ادا شه,
میتونه در حکم فحش هم باشه
.
.
.
تا حالا دقت کردین
وقتی یه نفر شمارو دعوت به دیدن یه فیلمی که قبلا خودش دیده میکنه
تو مدت فیلم یه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلمو ساخته؟!!!
.
.
.
به دوستم گفتم سه بار پشت سر هم بگو
سه سیر سرشیر سه شیشه شیر !
نامبرده حدود یک ساعته لکنت زبون گرفته !
.
.
.
یکی از بدترین لحظه های زندگی وقتیه که فیلم رقصیدنت رو توی جمع نگاه می کنی
.
.
.
سلامتیه اونایی که خودشون سنی ندارن
ولی روزگار دلشونو پیر کرده …
.
.
.
کاربردی ترین چیزی که من از کتاب علوم دوران مدرسه یاد گرفتم اینه که
وقتی در ترشی یا مربا باز نمیشه, بگیرمش زیر آب گرم گرم!
.
.
.
ی از مزایای پسر بودن اینه که هرچقد دلت خواس میتونی گریه کنی
آخرش دستتو محکم بمالی به چشمت، هیچچچچی نمیشه!
نه ریمیلت پخش میشه نه سایه ات بهم میریزه ….!
.
.
.
چه لحظه باشکوهی بود اون لحظه..!
وقتی معلم میبردمون پا تخته ازمون درس بپرسه وسطش زنگ می خورد..!
.
.
.
یه سری استکان هست آدم میخواد چای بخوره دماغش میره تو استکان
مهندسین یه فکری به حالش کنین
.
.
.
قدر بدم میاد ازاینایی که از سادگی و صداقت بچگیامون سواستفاده می کردن
و حرف می کشیدن ازمون!
الان که بزرگ شدم میفهمم چه مسائل فوق سری ای رو لو دادم !!!
.
.
.
بعضیا برای اینکه
ظاهرشونو حفظ کنن
باطنشونو نابود میکنن….!!!
.
.
.
یکی از خاصیت‌های بهشت اینه که اونجا آدمای اطرافت
اون گوشه ‌شون یه دکمه‌ی “Ask me later” دارن.
.
.
.
تا حالا دقت کردین چقدر حرص آوره که سر غذا
دقیقا اون چیزی رو بر میدارن که تو کلی تو ذهنت واسش نقشه کشیده بودی
.
.
.

مطالب مرتبط:

[ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:,

] [ 9:35 ] [ eli ]

[ ]

 

هنگام درس دادن استاد سر کلاس :

(-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)  (-.-)

وقتی استاد خبر امتحان رو میده :

(o.O)  (o.O)  (o.O)  (o.O)  (o.O)  (o.O)

موقع امتحان:

(←.←)  (→.→)  (←.←)  (→.→)  (←.←)  (→.→)

وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:

(↓.↓)  (↓.↓)  (↓.↓)  (↓.↓)  (↓.↓)

وقتی که نمره ها رو میزنن :

(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)‬

[ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:,

] [ 9:32 ] [ eli ]

[ ]

 

کورش خان و پاسخنامه امتحان اصول میکرو و کامپیوتر !

پاسخنامه اصول میکرو و کامپیوتر


کورش جان "دانشجوی باهوش جواب دهنده این امتحان" تو واقعاً حیفی !
استعدادات دارن هدر میدرن !
حیف نیست وقتت رو توی دانشگاه به بطالت میگذرونی ؟! 
تو رو باید برای ادامه تحصیل بورسیه کنن دانشگاه سوربون فرانسه 
اصلاً بیا پیش خودمون دانشگاه 4جوک ، رشته استعداد های درخشان !!!
اسفند هم یادت نره دود کنی ! D:

[ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:,

] [ 9:29 ] [ eli ]

[ ]

 بدون شرح (تصاویر خود گویای ماجراست)

 

 

کاریکاتور مرغ

 

کاریکاتور مرغ


 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:,

] [ 9:27 ] [ eli ]

[ ]

 یه روز مسئول فروش، منشی دفتر، و مدیر یک شرکت برای ناهار به سمت سلف سرویس قدم می زدند.
یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه.
جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم.

منشی می پره جلو و میگه: اول من، اول من!
من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم!
پوووف! منشی ناپدید میشه ...
بعد مسئول فروش می پره جلو و میگه: حالا من، حالا من!
من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای نوشیدنی! داشته باشم و تمام عمرم حال کنم!
پوووف! مسئول فروش هم ناپدید میشه...
بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه!
مدیر میگه: من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن !!

نتیجه اخلاقی : همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنه!

 

[ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:,

] [ 9:25 ] [ eli ]

[ ]

دینی-دینی-ورزش-ورزش..

.

.

.

.

.

.

جواب کوبنده در قبال سوال مامان بابا که بچه تو فردا درس نداری؟

[ یک شنبه 16 مهر 1391برچسب:,

] [ 9:21 ] [ eli ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه